عاشقانه های کودک ذهن من

تو را با گل وبوسه با عطر ولبخند می شناسم

عاشقانه های کودک ذهن من

تو را با گل وبوسه با عطر ولبخند می شناسم

شاید مرا برای بوسیدن در تنهاییت انتخاب کنی

مرا در اغوش گرم بفشاری وبه قلبت نزدیکم کنی

 

شاید مرا در دلواپسیهایت جایی که خدا هم نیست

مرا با شیرینی لبخندی مهمان کنی مادر من !

خسته ودلواپس مثل شاعر ها شده ام تنها وتکیده مثل دختران شهر افتاب

ساده وغمگین مثل مردان کوچه های بی عبور زندان تنهایی شده ام مادر

بی هیچ اراده ای شب را صبح کرده ام وبی هیچ امیدی می خواهم فردا بیاید گناه من

 در این غربت بی تکرار زندگی چیست

نظرات 3 + ارسال نظر
فرزانه شیدا شنبه 10 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 07:45 ق.ظ http://fsheida.blogsky.com


سلام زیبا وبااحساس مسنویسی امیدوارم موفق باشی وهمیشه عاشقانه شاد
بدیوان شیدائی منم که مشتمل از اشعار خودمه سر بزن
http://fsheida.blogsky.com
http://www.fsheida.com
خوشحال میشم عطر حضورت رو داشته باشم
با تقدیم سه شاخه گل رز برسم همیشه شیدائی

http://www.flora2000.com/common/images/ProdImg300/5131.jpg

خاطره شنبه 10 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 08:11 ق.ظ http://thepassion.blogfa.com/

زیبا بود مثل همیشه!!!
موفق باشین هیهات!

*Master* یکشنبه 11 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 04:31 ق.ظ http://topskins.blogfa.com

سلام دوست من
وبلاگ جدیدت مبارک

خوب کاری کردی که هنوز می نویسی
همیشه پاینده باشی....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد